محل تبلیغات شما

آناكارنينا بي ترديد يكي از شاهكارهاي ادبي روسيه و جهان است. در اين كتاب داستان دو عشق روايت مي شود كه هر دو به فرجام مي رسند اما يكي بد فرجام و ديگري نيك فرجام . نويسنده دو داستان را به موازات يكديگر و تا حدودي در ارتباط با هم با زيبايي هر چه تمامتر روايت مي كند. سبك تولستوي در اين رمان رئاليسم است . همانگونه كه خود او در پاسخ منتقدانش كه از او براي روايت بعضي از صحنه هاي داستان خرده گرفته اند چنين بيان داشته ؛(( رئاليسم تنها سلاح من است . بناي رمان من بر اساس رئاليسم استوار شده و اگر اينگونه چيزها نادرست است پس سراسر رمان من نادرست است.)) رئاليسم مكتبي است از واقعيات و چشم اندازهاي زندگي، كه خارج و آزاد از ايدئاليسم ، ذهن گرايي و رنگ رمانتيك است. تولستوي نيز با بهره گيري از اين سبك يا مكتب ادبي _ هنري داستان سرايي كرده و جزئيات و كليات زندگي شخصيتهاي داستان را چنان زيبا و هنرمندانه روايت كرده كه خواننده را با خود به دشتهاي سر سبز و يا گاه برف پوشيده مسكو ، سنت پترزبورگ و روستاهاي اطرافشان مي برد. نيز خواننده را در غم و شادي شخصيتها شريك مي كندو عقايد شخصيتها را براي خواننده باور پذير مي كند. و داستان از اين قرار است ؛
آنا آركاديونا همسر آلكسي كارنين از دولتمردان و اشراف زادگان روسيه كه به خاطر نام خانوادگي همسرش آنا كارنينا خوانده مي شود با آلكسي كريلويچ ورونسكي افسر جوان ارتش و فرزند يكي از اشراف زادگان سنت پترزبورگ نرد عشق مي بازد، از همسرش جدا مي شود و پسرش سريوژا را به پدرش مي سپارد و به همراه معشوقش ورونسكي مي رود . در كنار داستان اين عشق ، داستان عشق ديگري جريان دارد و آن عشق كنستانتين له وين ،از اشراف زادگان و زمين داران بزرگ مسكو، به كيتي چرباتسكي دختر شاهزاده چرباتسكي است كه سرانجام پس از مشكلات و مصائب فراوان آن دو با يكديگر ازدواج مي كنند و به روستا مي روند.
به نظر مي رسد تولستوي هنگام نوشتن داستان آناكارنينا مي خواسته خود را با او همراه كند و يادر كنار او باشد؛ چرا كه مي توان گفت شخصيت و مسائل زندگي له وين برگرفته از زندگي خود او(تولستوي) هستند.
نكته ديگري و مهمتري كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه گرچه نويسنده در متن داستان زندگي و شخصيت آناكارنينا را به گونه اي توصيف مي كند كه شايد خواننده و خود او(تولستوي) به آناكارنينا حق بدهند كه چنين كاري بكند و يابه عبارت ديگرخود تولستوي از آناكارنينا حمايت مي كند . اما سرانجام داستان عشق او و ورونسكي را به جايي مي كشاند كه به سرد شدن عشق ورونسكي و خودكشي آناكارنينا مي انجامد و از طرف ديگر له وين و كيتي با يكديگر ازدواج مي كنند و عاشقانه در روستا با هم زندگي مي كنند. كه اين گونه فرجام براي دو داستان عاشقانه خود مي تواند اين را نشان دهد كه خيانت و زير پا گذاشتن حيثيت و شرافت سرانجامي بهتر از اين نخواهد داشت و از سوي ديگر داشتن عشقي پاك و صبورانه عاقبتي خوش مانند زندگي له وين و كيتي دارد.
تولستوي در خلال روايت داستان آناكارنينا جامعه فاسد اشراف زادگان و ثروتمندان زمان خود را به تصوير مي كشد . و با ذكر جزئيات زندگي آنها كه از نظر بعضي منتقدانش گستاخانه مي نمودملول بودن خود را از اين حامعه سر به فساد كشيده كه خود زاذه و بزرگ شده آن است ، نشان مي دهد.
بدون شك آناكارنينا از نظر روايي و ساختاري و پرداخت به موضوع از بهترين و زيباترين نمونه رمان هاي سبك رئاليسم است.

منبع:

http://aminpoorlib-lali.blogfa.com/post/48

معرفی و نقد کتاب آناکارنینا

نقد کتاب دختر شینا

راهنمای بخش های مختلف کتابخانه

مي ,كه ,داستان ,آناكارنينا ,زندگي ,تولستوي ,را به ,مي كند ,از اين ,اشراف زادگان ,له وين

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ღღحرف دلღღ2